کاش حداقل میشد تــــــولدت رو با هم جشن بگیریم.....
از صب کلی دل دل کردم که بهت پیام بدم یا نه ولی هر کاری کردم نتونستم دیگه بیشتر از این خودمو پیشت کوچیک کنم
نمی دونم چرا بعد از چند ماه درست باید روز قبل از تــــــــــــولدت اونم کاملا اتفاقی ببینمت...
با دیدنت دوباره یاد خاطـــــــره هامون افتادم خاطراتی که همیشه عذابــــم میدن با تمام بدی هایی که بهم کردی ولی بازم دوست دارم
میدونم که تــــو هم دوسم داشتی و داری شاید مثل قبل نه ولی دوسم داری مطمعنم...
کاش به جای بهونه گیری و قایم شدن مشکلت رو بهم میگفتی آخه چت شده تــــــــــو؟ مگه میشه این همه تغییـــــــر...
الان چن ماهه که فقط سیاه میپوشی و ریش گذاشتی برا چی بهم نمیگی چت شده چرا وقتی ازت پرسیدم گفتی برا تنوع ریش میزاری و همینطوری مشکی میپوشی، لان چند ماهه امـــــــــــــید این دیگه تنوع نیس حتما یه دلیلی داره چرا به جای اینکه مشکلت رو بهم بگی با بهونه گیری ازم فاصله گرفتی.......
نمــــــــیدونم امـــــــروز تولدت رو با کی جشن گـــــــــــرفتی ولی امیدوارم هرجا و با هر کسی که هستی همیـــــــشه خوش باشی و خوشبخت
تــــــــــــــــولدت مبارک امیــــــــــــدم
تــــــــــــــــولدت مبــــــــــــارکـــــــــــــ..................... عاشقتم امـــــــــــــید